دیدگاههای اقتصاددانان محیط زیست و اکولوژیستها
اقتصاد محیط زیست:
– در اقتصاد محیط زیست، تلاش بر این است که عوامل محیطی در ارزیابی پروژهها با استفاده از تحلیل هزینه فایده در نظر گرفته شود تا منافع و هزینههای محیط زیست را شامل گردد. استدلال شد که تحلیل هزینه فایده باید در تمامی پروژههای خصوصی و دولتی لحاظ شود. چون این پروژهها اثرات اقتصادی دارند که در بازار قیمتگذاری نمیشوند، به عبارت دیگر، اثرات خارجی هستند. در تحلیل هزینه فایده، همانند پایداری ضعیف، فرض میشود که کالاهای محیط زیست و کالاهای ساخته شده توسط انسان، قابلیت جایگزینی دارند.
– در اقتصاد محیط زیست، امکان قیمتگذاری برای خدمات محیط زیست وجود دارد. این قیمتها، شامل ارزشهای کاربر (یا منفعتی که افراد از محیط زیست کسب میکنند)، ارزشهای آپشن[2] (منفعت برای شخصی که ممکن است در آینده از محیط زیست استفاده کند) و ارزشهای موجودیت (متفاوت از ارزش استفاده و شامل نگرانی یا احترام به حقوق رفاه موجودات غیر از انسان) میشود.
– در اقتصاد محیط زیست، پایداری و جایگزینی ضعیف مدنظر است. از نظر اقتصاد محیط زیست، محیط زیست بخشی از سیستم اقتصادی محسوب میشود. و توسعه پایدار، وضعیتی است که در آن، مجموعه سرمایه (شامل سرمایه انسانی، سرمایه انسان ساخت و سرمایه طبیعی) برای آینده حفظ شود. در این دیدگاه، سرمایه انسانی میتواند جایگزین سرمایه طبیعی شده و موجودی کل سرمایه (همانگونه که رابرت سولو (1974) بدان اشاره کرده بود)، ثابت بماند.
– اقتصاددانان محیط زیست استدلال میکنند که هزینهها و منافع خارجی باید درونیسازی شوند. بدان معنا که قیمتها به گونهای تعدیل شوند که اثرات خارجی را نیز در بر بگیرند. بنابراین، شخصی که کالاها و خدماتی که هزینه خارجی ایجاد میکند را میخرد، باید بهای آن را بپردازد. این امر میتوان با پرداخت مالیات انجام شود.
– کالاهای عمومی در دسترس تمامی افراد بوده و از اینرو، تمایل به استفاده بیش از حد از آنها وجود دارد. به این مساله، تراژدی عوام یا tragedy of the commons گفته میشود. اقتصاددانان ترجیح میدهند که مساله عمومی بودن را با استفاده از ابزارهای اقتصادی که حق مالکیت مصنوعی ایجاد میکند، در سیستم بازار وارد کنند. کوز ادعا میکرد دلیل اصلی که مکانیزم فرآیند بازار نمیتواند مشکلات زیست محیطی حل کند، این است که بسیاری از منابع زیست محیطی مالکیت ندارند. بنابراین، باید برای منابع زیست محیطی حق مالکیت در نظر گرفت.
– در اقتصاد محیط زیست، از تئوریها و فروض اقتصاد نئوکلاسیک استفاده شده است. و از این تئوریها در رفع مشکلات زیست محیطی در تحلیلهای اقتصادی بهره میگیرد. اعتقاد بر این است که قیمتگذاری به حفاظت از داراییهای محیط زیستی کمک میکند و بازار آزاد، بهترین راه تخصیص منابع محیط زیستی است.
اقتصاد اکولوژیکی:
– در اقتصاد اکولوژیکی، مسائلی همچون محدودیت های اکولوژیکی و برابری مطرح می شود. در این دیدگاه، زمین متناهی و غیرقابل رشد است.
– در اینجا اقتصاد زیر مجموع های از محیط زیست محسوب می شود.
– در دیدگاه اکولوژیکی، پایداری قوی، یعنی حفظ کامل محیط زیست و خدمات آن برای نسل آینده مطرح است.
– جایگزینی سرمایه های فیزیکی و طبیعی رد میشود.
– در دیدگاه اکولوژیکی در مورد ارزشگذاری زیست محیطی این چالش مطرح است که آیا ارزشگذاری متعارف می تواند ارزش محیط زیست را نشان دهد. برخی معتقدند میتوان از ارزشگذاری پولی استفاده نمود. در حالی که برخی بر اندازهگیریهای تکمیلی و فرآیندهای چند معیاره تأکید داشتند.
– در اینجا، محیط زیست تنها به عنوان نهاده تولید در نظر گرفته نمیشود. بلکه تمام خدمات زیست محیطی مطرح است.
– در اقتصاد اکولوژیکی به بررسی روابط اکوسیستمها و سیستمهای اقتصادی میپردازد. و در صورت لزوم از ابزارهای اقتصاد متعارف و اکولوژی استفاده خواهد کرد.
میتوان مهمترین تفاوت بین اقتصاددانان محیط زیست و اکولوژیستها را تفاوت دیدگاه نسبت به پایداری و نحوهی نگرش به محیط زیست دانست. اینکه اقتصاد تنها به عنوان نهاده تولید مدنظر بوده و ابزاری در اختیار اقتصاد قرار گیرد، و یا اینکه تمامی خدمات آن مدنظر باشد، تحلیلهای متفاوتی ایجاد میکند. در یک دیدگاه، اقتصاد ابزاری در اختیار انسان برای استفاده بهینه از اکوسیستم قرار داده و در دیدگاهی دیگر، علی رغم تعریف رشد و توسعه اقتصادی، میتوان گفت انسان و اکوسیستم آن، ابزار و نهادههای گسترش فعالیتهای اقتصادی محسوب میشوند.
دیدگاه خود را بنویسید